از حدود یک ماه پیش با تداوم بن بست مذاکرات وین، ناخرسندی آژانس بین المللی انرژی اتمی نسبت به روند حل و فصل مسائل پادمانی با ایران از اظهارات دبیر کل آژانس رافائیل گروسی هویدا بود که اخیرا در یکی از دو گزارش آژانس رسما منعکس شد و تهران را یک هفته قبل از نشست شورای حکام به عدم همکاری و ارائه توضیحات معتبر درباره سه سایت مورد اختلاف متهم کرد. در مقابل تهران نیز گزارش آژانس را غیر منصفانه، غیر سازنده و یکجانبه خواند. 

گزارش آژانس IAEA در حالی منتشر می‌شود که نزدیک به سه ماه از توقف مذاکرات وین می‌گذرد و هنوز بن بست آن ادامه دارد و شکسته نشده است. از این رو، واقعیت این است که این گزارش و تاکید آژانس بر حل و فصل نشدن اختلافاتش با ایران در واقع از یک طرف هم منعکس کننده بن بست مذاکرات هم به نوعی محصول آن است. به این معنا که اگر بن بست مذاکرات شکسته و توافق به دست می‌آمد، حتی اگر هم اختلافات پادمانی به لحاظ فنی پایان نمی‌یافت، احتمالا شکل نگارش گزارش IAEA متفاوت می‌بود و احتمال زیاد حالت خنثی داشت؛ به نحوی که مانع برای اجرای توافق نباشد. کما این که در صورت حصول توافق بعید بود که آمریکا و اروپا در شرایط کنونی بخواهند با گیر دادن به اختلافات پادمانی میان ایران و آژانس مانع احیای برجام شوند. 

اما حالا که گزارش در آستانه نشست شورای حکام با لحن تندی صادر شده است، جدا از این که لسان حال بن بست در مذاکرات وین است، بلکه تداوم اختلافات آژانس و ایران و حل نشدن آن، این بن بست را هم تعمیق می‌کند. پایان تحقیقات آژانس یک از شروط ایران برای رسیدن به توافق بود که با مخالفت طرف‌های مقابل مواجه شد تا این که دو طرف در مذاکراتی به موازات مذاکرات وین به راه حلی زمان‌مند برای حل اختلافات پادمانی رسیدند؛ اما گزارش اخیر نشان داد که اختلافات در بازه زمانی مشخص شده حل نشد و این پرونده همچنان به شکل جنجالی باز خواهد ماند و این خود به نوعی بازگشت به نقطه اول در این خصوص است.

حالا پرسش این است که بعد از صدور این گزارش آژانس درباره تداوم اختلافات با ایران دورنمای روابط میان دو طرف و همچین مذاکرات احیای برجام چگونه خواهد بود؟ واقعیت این است که همچنان که قبلا نیز طی چند یادداشت تاکید شده، سرنوشت اختلافات ایران با آژانس در وهله اول با مذاکرات احیای برجام گره خورده است و نه بر عکس؛ همچنان که برخی ناظران معتقدند. از این رو، همچنان که در مطلع این یادداشت نیز گفته شد، اگر مسائل سیاسی باقیمانده میان ایران و آمریکا حل و فصل شده بود و توافق وین به دست آمده بود، بعید بود که تنش به روابط ایران و آژانس برگردد.

اما در وضعیت فعلی،  فارغ از محتوای اختلافات پادمانی، آمریکا به تحقیقات آژانس در این باره به عنوان اهرم فشاری در مقابل ایران برای رسیدن به توافق وین می‌نگرد و از این جهت نیز باید دید آمریکا و متحدان غربی آن از این اهرم فشار تا چه سطحی استفاده خواهند کرد و آیا با صدور قطعنامه‌ای در نشست شورای حکام از (6 تا 10 ژوئن) سطح فشار را بالا خواهند برد. اما صدور قطعنامه احتمالی هم بیانگر کاهش بی‌سابقه امید به احیای برجام است و هم می‌تواند موجب سخت‌تر شدن موضع تهران و پیچیده‌تر شدن بیشتر مذاکرات شود و نیز مقدمه‌ای برای بین‌المللی کردن مجدد پرونده هسته‌ای و بازگشت به شورای امنیت است. با این وجود، باید منتظر ماند و دید آمریکا و متحدانش در نشست شورای حکام چه تصمیمی خواهند گرفت. آیا همچنان در سایه اعمال فشار از طریق آژانس امیدوار به نتیجه بخش بودن مذاکرات غیر مستقیم با تهران خواهند ماند. به هر حال، فعلا که در این مذاکرات از کانال آنریکه مورا گشایشی حاصل نشده است و باید دید وساطت منطقه‌ای به ویژه "تلاشی که در یک پایتخت منطقه در حال انجام است"، به کجا ختم خواهد شد و آیا به شکستن بن بست مذاکرات وین و به تبع آن بستن پرونده اختلافات میان ایران و آژانس ختم می‌شود؟ تا این لحظه همه نشانه‌ها و قراین دال بر تشدید تنش‌ها در جهت بسته شدن کامل پنجره احیای برجام است. اما به هر حال باید منتظر ماند و دید در دقیقه نود اتفاق خاصی می‌افتد یا خیر؟